در هر صورت جوری که ما در شبکه های مختلف برخورد میکنیم تا حدودی نشان دهنده ی طرز تفکر ما درباره ی اتفاقات اطراف ماست، از زمان عملیات تروریستی در کشور فرانسه در تمامی شبکه های اجتماعی به نشانه ی همدردی با کشتگان بازخورد هایی را میدیدم. چند وقتی ایرانی ها هم در این غم شریک شده بودند و تاسف خودشون رو با پست هاشون نشون میدادن اما بعد از گذشت چندین روز با موجی از پست رو به رو شدم که عبارت خون رنگینتر نقطه مشترک همه ی اون پست ها بود. در نگاه سطحی همه ی آن ها درست بودند، حرفشان این بود که در حالیکه این همه عملیات تروریستی که در کشور های اسلامی خاورمیانه صورت میگیره و این همه کشته به بار میاره و کسی به جز شنیدن خبر این فاجعه ها کاری نمیکنه،خبر انفجار بمب ها در فرانسه و حتی به دنبال اون بلژیک باید این همه در شبکه های اجتماعی بزرگ بشه، مگر خون آن ها از ما رنگینتر است. اگر فیلم پرزیدنت مخملباف را دیده باشید در آن متوجه می شودی که اکثر کسانی که انقلاب کرده اند به دنبال کشتن دیکتاتور فعلی هستند. اما در بین ان ها کسانی هستند که به دنبال هدفی والاتر هستند و ایده الی بالاتر را میبینند، اینکه آزاده خواهی و دموکراسی را نمی توان بر پایه ی کشتن بنا کرد. ما نه تنها در شبکه های اجتماعیمان بلکه در ذهن های خودمان در قصر ساخته ی خودمان که ساخته ی برداشت های خودمان از سیاست است در حال متهم ساختن ممالک و حتی اشخاص مختلف به انجام کار ها وعملیات مختلف هستیم ،حتی من با این کار مخالف نیستم،هر کسی حق داره راجع به چیزایی که اطرافش میگذره فکر کنه و ایده ی خودشو داشته باشه اما اینکه ما بخوایم با عباراتی مثل رنگینتر خودمان را از آنها جدا و آن ها را از خودمان جدا کنیم شاید مثل اینه که داریم مثل مردم عامه در فیلم پرزیدنت دیکتاتور را میکشیم.